«أُحِلَّ لَكُمُ الطَّیِّبات»،
یعنی آن چه پاک، طاهر، نیکو و مفید استرا بر شما حلال نمودم. سپس به برخی از نیازهای ضروری مانند «خوردن» اشاره نموده و پس از بیان حکم آنها، به نیاز «مرد و زن» به یک دیگر پرداخته است و پس از بیان ضرورت برقراری روابط و انحصار . . . .
در آیهی 5 از سورهی مائده ابتدا میفرماید
«أُحِلَّ لَكُمُ الطَّیِّبات»،
یعنی آن چه پاک، طاهر، نیکو و مفید است را بر شما حلال نمودم .
سپس به برخی از نیازهای ضروری مانند «خوردن» اشاره نموده و پس از بیان حکم آنها، به نیاز «مرد و زن» به یک دیگر پرداخته است و پس از بیان ضرورت برقراری روابط و انحصار نیکو و حلال بودن آن به شکل ازدواج (نکاح)، تأکید میفرماید :
«غَیْرَ مُسافِحینَ وَ لا مُتَّخِذی أَخْدان»،
یعنی این رابطه نباید به شکلرفیقگیری [همان دوست دخترو پسر] و زناکاری باشد .
خداوندی که انسان را خلق نموده و راههای رسیدن به کمال و سعادت دنیا و آخرت رابه نشان داده و با بیان چگونگی روابط انسان با هر شخص، جامعه یا موضوعی به گونهای که هم رفع نیازش را نماید و سبب کمالش گردد قوانینی وضع نموده است، نه تنها خود بهتر از هر کس دیگری میداند که انسان [اعم از مذکر یا مۆنث] به جنس مخالف نیاز دارد، بلکه میفرماید :
خودم در قوانین تکوینی خلقتم، و بر اساس علمو حکمتم این غریزه و محبت را به شما دادهام. هم چنان که نیاز و محبت چیزهای دیگری را نیز بر شما قرار دادهام .
اما اگر انسان برای رفع هر نیازش بدون هیچ قانونی که منتج به فایدهی او شود عمل کند، از تعقل و ارادهی خود که وجه متمایز او با حیوانات است، هیچ بهرهای نمیبرد و لذا چون حیوانات و بلکه پستتر میگردد [کالانعام بل هم اضل].
لذا برای هر فعلی قانونی وضع نمود و در این قانون بهترینها را حلال و مضرات را حرام نمود.
یا به تعبیری دیگر، اصلها را حلال و بدلهای تقلبی را حرام نمود.
در آیهی 5 از سورهی مائده ابتدا میفرماید
«أُحِلَّ لَكُمُ الطَّیِّبات»،
یعنی آن چه پاک، طاهر، نیکو و مفید است را بر شما حلال نمودم .
سپس به برخی از نیازهای ضروری مانند «خوردن» اشاره نموده و پس از بیان حکم آنها، به نیاز «مرد و زن» به یک دیگر پرداخته است و پس از بیان ضرورت برقراری روابط و انحصار نیکو و حلال بودن آن به شکل ازدواج (نکاح) تأکید میفرماید :
«غَیْرَ مُسافِحینَ وَ لا مُتَّخِذی أَخْدان»،
یعنی این رابطه نباید به شکل رفیقگیری [همان دوست دخترو پسر] و زناکاری باشد.
البته اگر دقت فرمایید در ادامه نیز می فرماید :
هر کس کافر شود، یعنی ایمان و قوانین اسلامی را بپوشاند، یا به تعبیر عمل نکند، «حَبِطَ عَمَلُه» - عملش تباه میشود .
یعنی تلاشش به جایی نمیرسد و فایدهای نمیبرد و در نتیجه در آخرت نیز
«مِنَ الْخاسِرین» - یعنی از زیانکاران
خواهد بود .
و ما امروز در سرتاسر عالم و در جامعهی خودمان نیز شاهدیم که روابط زن و مرد به شکل دوست، هیچگاه سرانجام نیکویی برای طرفین نداشته است.
چه عواملی منجر به رابطه نادرست در ارتباط دختر و پسر می شود؟
در زمینه چگونگی روابط دختر و پسر از دیدگاه قرآن و روایات این است که در ایجاد و شکل گیری رابطه ای نادرست مجموعه عواملی موثر است که می توان از میان آنها به نگاه نا مناسب و خود آرایی اشاره کرد .
1- طنازی در سخن
یعنی زنان در برابر مردان آهنگ سخن گفتن را نازك و لطیف كنند، تا دل او را دچار ریبه و خیال های شیطانی نموده شهوتش را برانگیزانند و در نتیجه آن مردی كه در دل بیمار است به طمع بیفتد .
منظور ازبیماری دل نداشتن نیروی ایمان است، آن نیرویی كه آدمی را از میل به سوی شهوات باز می دارد.
(المیزان، ترجمه موسوی همدانی، ج 16، ص. 461)
قرآن كریم برای جلوگیری از روابط ناسالم میان زنان و مردان می فرماید :
"نازك و نرم با مردان سخن مگوئید مبادا آنكه دلش بیمار است به طمع افتد بلكه درست و نیكو سخن بگویید."
(احزاب. 32)
تاثیر كلام به قدری است كه مولای متقیان از سلام كردن به زنان جوان خودداری می كند و می فرماید :
" می ترسم از این كه صدای آنها مرا خوش آید و از اجرم كاسته شود ."
( شیخ حر عاملی، آداب معاشرت، ص. 67)
سخن معمولی و مستقیم بگویید، سخنی كه شرع و عرف اسلامی (نه هر عرفی) آن را بپسندد و آن سخنی است كه تنها مدلول خود را برساند، نه اینكه كرشمه و ناز را بر آن اضافه كنید .
2- تأخیر در ازدواج
زن و مرد، مكمل نیازهای روحی و روانی یكدیگرند و هر یك بدون دیگری احساس فقر و نیاز می نماید .
زن به دنبال تقدیس از جانب مرد و در آرزوی این است كه تنها ملكه كاخ عشق و محبتش باشد .
(مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص. 148)
و به قول ویلدورانت : زن فقط وقتی زنده است كه معشوق باشد و توجه كردن به او مایه حیات اوست .
(ویل دورانت، لذات فلسفه، ص. 141)
و مرد نیازمند كسی است كه قلبش برای او بتپد و با گرمی نگاه و كلام پرمهرش، او را در مواجهه با ناملایمات زندگی امید بخشد وخلاصه اینكه
" هر یك از ما، در جدایی فقط نیمه ای از انسان است و همیشه نگران آن نیم دیگر است "
تا زمانی كه دختر و پسر جوان این نیاز فطری را از راه ازدواج تأمین نكرده و به آرامش روانی نرسیده باشند در معرض خطر هستند .
لذا رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فرمود :
آن كس كه ازدواج كند نیمی از دینش را حفظ كرده است."
(میزان الحكمه، ج 4، ص272، حدیث. 7807)
3- بستر اجتماعی
یك عامل بسیار مهم در ایجاد چنین روابطی، وجود زمینه ای اجتماعی و گاه پنهان در میان جوانان است .
اگر در جامعه جوان چنین افكاری رایج شود كه داشتن دوست پسر و یا دوست دختر، نشانه قدرت و جاذبه اجتماعی است و یا این اندیشه كه داشتن چنین روابط، نشانه بزرگ شدن است و یا پیداكردن دوست برای یكدیگر را بخشی از پیمان دوستی به شمار آورند، روز به روز بر میزان این روابط افزوده خواهد شد.
برای رهایی از این زمینه فساد یکی از راهکار های آن را می توان در دقت در انتخاب همنشین جستجو کرد .
باید راه های صحیح دوست یابی را آموزش داد تا جوانان با دید باز و اندیشمندانه همنشین و دوست خود را انتخاب نمایند .
رسول خدا(صلی الله علیه وآله) می فرمایند :
" دین و منش هر شخصی، متناسب با دوست و همراه است ."
(میزان الحكمه ، ج5، ص 297، حدیث. 10221)
دین 4- عدم تقید خانواده به مسائل دینی
جوانان اولین برخوردها و معاشرت های ناسالم و مختلط را در خانه تجربه می كنند .
فرهنگ خانواده است كه حد و مرزها را به فرزندان می آموزد .
لذا قرآن كریم می فرماید :
" ای مومنان ! خود و خانواده خویش را از آتش دوزخ نگاه دارید ."
(تحریم. 6)
یعنی خود و زن و بچه خود را تعلیم خیر دهید و ادب نمایید.
(الدر المنثور، ج 6،ص. 244)
و در نگهداری خانواده همین بس كه به آنها امر كنید بدان چه كه خدا امر كرده و نهی كنید از آنچه خدا نهی كرده است.
(كافی، ج 5، ص. 62)
اگر خانواده ها حدود شرعی را در روابطشان مراعات نكنند، دیگر چه انتظاری از جوانان با آن شرایط روحی و هیجانی می توان داشت .