آخرین ارسال های انجمن
گنجشكى از سرماى بسيار قدرت پرواز از كف بداد و در برف افتاد ، گاوى گذر همى كرد و تپاله اى بر وى انداخت گنجشك ز گرماى تپاله جان بگرفت و به آواز مشغول شد گربه اى آواز بنشيد جست و گنجشك را به دندان بگرفت و بخورد... هر كه گندى به تو انداخت شايد دشمن نباشد هر كه از گند بدر آورت حتما دوست نباشد، گر خوشى دهان ببند و آواز بلند مخوان .
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب
درباره ما
اطلاعات کاربری
آرشیو
آمار سایت