loading...
آموزشى سرگرمى عكس
آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مردان از همسر خود چه می خواهند؟ 0 322 bahar
داستان آموزنده دزد باورها 0 187 bahar
اس ام اس خنده دار برای تجدید روحیه 0 207 bahar
پیامک‌های عاشقانه 0 176 bahar
اس ام اس سرکاری ماه رمضان 0 180 bahar
اس ام اس جوک و سرکاری 0 200 raha
بلفاریت یا ورم ملتحمه چیست؟ 0 186 raha
زنان از همسر خود چه می خواهند؟ 0 228 raha
داستان کوتاه و زیبای دریای دزد و قاتل! 0 165 raha
اس ام اس طنز خانه تکانی عید نوروز 0 171 raha
اس ام اس خنده دار تبریک تولد 0 172 romina
اس ام اس عاشقانه مخصوص روزای بارونی 0 182 romina
اس ام اس خنده دار و سرکاری جدید 0 183 romina
حسود باشيد اما شکاک نه 0 175 romina
داستان گاندی و لنگه کفش 0 156 romina
نشانه های دلزدگی زناشویی چیست 0 205 negin
داستان کوتاه جالب و آموزنده راهی آسان تر!! 0 192 negin
استفراغ چه زمانی خطرناک می‌شود؟ 0 163 negin
اس ام اس سرکاری و خنده دار عید فطر 0 185 negin
اس ام اس های خنده دار و طنز ضد دختر(1) 0 217 negin
اس ام اس روز عشق 0 171 kimiya
پیامک‌های مخصوص گرانی 0 190 kimiya
اس ام اس خنده دار و سرکاری تابستان 0 156 kimiya
اس ام اس های خنده دار و طنز ضد پسر 0 169 kimiya
داستان زیبای مرد کور 0 186 kimiya
على بازدید : 373 نظرات (0)
انسان ها با توجه به محیطی که در آن به دنیا می ایند تربیتی که در خانواده می شوند خصوصیاتی که اصطلاحا ارثی هستند، مدرسه ای که می روند، معلمان و اساتیدی که خواهند داشت، دوستانی که در آینده با آنها نشست و برخواست می کنند و . . .



انسان ها با توجه به محیطی که در آن به دنیا می ایند تربیتی که در خانواده می شوند خصوصیاتی که اصطلاحا ارثی هستند ، مدرسه ای که می روند ، معلمان و اساتیدی که خواهند داشت ، دوستانی که در آینده با آنها نشست و برخواست می کنند و . . . یک سری صفات خوب و بد را ممکن است بدون زحمت داشته باشند .

نفس
یک نکته ی قرآنی :
برسد به دست هرکسی که فکر می کنه گناهی داره که نمی تونه ترکش کنه شح نفس یعنی بخل شدید قلب که با حرص همراه است .
تعبیر قرآن این است : شح را برای انسان به منزله یک دشمن تلقی کرده‏ است .
در آیه 14 سوره تغابن قرآن می خوانیم :
« ان من ازواجکم و اولادکم عدوا لکم ،
برخی از همسران و فرزندان شما دشمنان شما هستند ،
و بعد خداوند چنین فرمود :
« انما اموالکم و اولادکم فتنه ،
اموال شما و فرزندانتان صرفا (وسیله) آزمایشند » (تغابن/15)

در اینجا دیگر ازواج ذکر نشده است . اولاد دو بار، ازواج یک‏بار و اموال هم یک بار ذکر شده است .
در آیه‏ مورد بحث می‏فرماید: «و من یوق شح نفسه» شح باز مربوط به مال‏ است .
هر کسی که نگه داشته بشود از شر شح ، یعنی از این دشمن .
می‏بینیم‏ شح که صفتی مربوط به مال است مانند یک دشمن تلقی شده است . نتیجه این‏ می‏شود که همان‏طور که ازواج و اولاد عملا گاهی به ‏صورت دشمن درمی‏آید ، مال و ثروت هم گاهی به ‏صورت دشمن درمی‏آید ولی آن که دشمن است خود وجود عینی مال نیست بلکه آن صفت قائم به نفس انسان است که نامش ''شح'' است .
کسانی که ازشر این دشمن نگه داشته بشوند آنها رستگاران‏ هستند، یعنی درصورتی که کسی از این شر نگه داشته نشود هیچ وقت رستگار نمی‏شود .
یادمه چند سال پیش در یک کارگاه تفسیر ، استاد وقتی میخواستند این عبارت قرآنی رو معنا کنند و برای اینکه حسابی مطلب جا بیفتد ماجرای جالبی رو نقل کردند که در حدی که یادم مانده باشد -نقل به مضمون - برایتان تعریف می کنم :
ایشان می گفتند : چند سال قبل که برای ضبط تفسیر با صدا و سیما همکاری می کردم رسیدم به آیه ای در مورد حجاب خب مطلب را گفتم وقتی ضبط برنامه تمام شد ، خانمی از آن مجموعه که در مصرف پارچه صرفه جویی کرده بود ، آمدند و گفتند امکان دارد چند لحظه وقتتان را بگیرم ؟
گفتم : بفرمایید .
گفت : حاج آقا من نمازهایم قضا نمی شود ، روزه هایم را می گیرم ، سعی می کنم به کسی ستم نکنم ، سعی می کنم دل کسی را نشکنم ، دعای کمیل و ندبه ام را تقریبا همیشه می خوانم ، غیبت نمی کنم ، دروغ نمی گویم ، تهمت نمی زنم، بد کسی را نمی خواهم و . . . اما این یکی را نمی توانم و به موهایش اشاره کرد .
گفت این یکی را کوتاه بیایید من واقعا نمی توانم از بچگی در محیطی بزرگ شده ام که به این شکل بوده و واقعا واقعا نمی توانم از آن دست بردارم .
گفتم : می دانی فرق ما با خدا چیست؟
گفت : متوجه نمی شوم؟
گفتم فرق ما اینه که اگر یکی بیاید بگوید از بیست تا کاری که به من گفته اید من نوزده تای آن را دقیق و درست انجام می دهم اما این یکی را نمی توانم شما از این یکی بگذر ، ما می گوییم خب می شوی نوزده ، نوزده هم برادر بیسته . قبول عالی تموم شد برو اما می دانی خدا چه می گوید ؟
خدا می گوید اونو نمی خوام این مهم نیست اون یکی برام ارزش نداره و . . . می گوید من فقط همین یکی که می گویی برایم مهم است !
گفت: خب چرا خدا چنین می کند ؟
گناه
گفتم : حکمت خدا اقتضا می کند انسان ها برای زندگی در این دنیا شرایط متفاوتی داشته باشند قبول دارید انسان ها از نظر شرایط خانوادگی ، روحیات و استعدادها، محیط و . . . با هم فرق دارند ؟
انسان به این دنیا آمد تا در فرصت این دنیا کامل شود مثل کلکسیونی از خوبی ها، اشرف مخلوقات شود راه رسیدن به آن جایگاه دوری از رذایل و کسب فضایل است که توسط دین به ما معرفی شده .
حالا انسان ها با توجه به محیطی که در آن به دنیا می ایند تربیتی که در خانواده می شوند خصوصیاتی که اصطلاحا ارثی هستند، مدرسه ای که می روند، معلمان و اساتیدی که خواهند داشت، دوستانی که در آینده با آنها نشست و برخواست می کنند و . . . یک سری صفات خوب و بد را ممکن است بدون زحمت داشته باشند .
مثلا یک نفر در یک خانواده ای هست که اینها تمام صفات خوب را دارند اما دروغ می گویند ، یکی دیگر در یک خانواده ای رشد کرده که همه ی خوبی ها را دارند اما دزدی می کنند ، یکی دیگر همه ی خوبی ها اما غیبت می کنند ، یکی دیگر در خانواده و شرایطی ست که زود عصبانی می شوند ، یکی دیگر همه ی خوبی ها را دارد اما متکبر است ، یکی همه ی خوبی ها را دارد اما حجاب ندارد ، یکی همه ی خوبی ها را دارد اما چشم چران است ، یکی دیگر همه ی خوبی ها را دارد اما کینه ای ست ، یکی دیگر همه ی خوبی ها را دارد اما ترسو ست ، یکی دیگر همه ی خوبی ها را دارد اما اسراف کار است ، یکی همه ی خوبی ها را دارد اما فحش می دهد و . . . ( واضح است که مثالها برای تقریب به ذهن است وگرنه معمولا مجموعه ای از خوبی ها و بدی ها وجود دارد . )
یعنی یک نفر با توجه به همه ی آنچه شاید دست خودش نبوده و برایش زحمتی نکشیده یک سری خوبی ها را حاضر و آماده دارد می ماند .
اصلاح چند مورد که نفس او بر آن صفت بخیل و حریص شده (شح نفس) و دست برداشتن از آن چند مورد برای او بسیار سخت است یا لااقل به راحتی دیگر ویژگی ها که حاضر و آماده در او بودند نیست .
خب به نظر شما بندگی انسان در کدام ویژگی ها و صفات او مشخص می شود ؟
آنچه که به دلیل شرایط حاضر و آمادهدر او بوده یا آن چند ویژگی که در او حاضر و آماده نبوده بلکه نفس او بر آن بدی خو گرفته و راحت از آن دست برنمی دارد و کنار گذاشتنش مجاهده با نفس می طلبد ضمن اینکه احتمالا محیط پیرامون هم با آن صفات خو گرفته باشند و انسان را به باقی ماندن در آن صفت ناپسند ترغیب و به خاطر ترک آن ملامت می کند ؟
در حقیقت برای ترک این صفت زشت، هیچ انگیزه ای جز خدا ندارید نه نفس آن را می پسندد نه خانواده نه محیط پیرامون و نه گاهی فضای حاکم بر شهر و کشور و دنیا و فقط یک چیز هست و ان اینکه می دانی این دستور خداست ، برای خداست، و فقط خدا می پسندد .
برای ترک چنین صفتی ست که می توانید بگویید : خدایا همه مرا ملامت می کنند برای انجام آنچه رضایت توست ، خانواده ام ، دوستانم ، فامیل ، غریبه ها ، حتی خودم هم خوشم نمی آید بلکه برایم بسیار سخت است نفسم با آن خو گرفته و بسیار بر آن بخیل و حریص است و از آن دست برنمی دارد من فقط و فقط به خاطر توست که آن را ترک می کنم زیرا فقط تو خدای منی و از بین آنچه برایم عزیز است تو عزیز ترینی اینجاست که بندگی انسان ثابت می شود اینجاست آن عمل ابراهیمی که انسان را خلیل می کند
این است معنی عملی و والای
لا اله الا الله و من یوق شح نفسه فاولئك هم المفلحون

منبع :
iqna.ir
tebyan.net
کتاب آشنایی با قرآن



مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب آموزشى , سرگرمى , عكس و آهنگ
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 474
  • کل نظرات : 27
  • افراد آنلاین : 5
  • تعداد اعضا : 68
  • آی پی امروز : 37
  • آی پی دیروز : 70
  • بازدید امروز : 214
  • باردید دیروز : 99
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,218
  • بازدید ماه : 4,295
  • بازدید سال : 31,451
  • بازدید کلی : 508,713